شما بهتنهایی
در حال پیادهروی در یک خیابان تاریک هستید. شما صدای قدمهای کسی را پشت سرخود میشنوید. قلب شما سریعتر میزند. شما میتوانید حرکت شدید خون را در رگهای خود احساس کنید.
آیا توجه شما را جلب کردم؟
شما، شما، شما، شما، شما، شما.
شما گرسنه هستید. شما سردتان هست. شما خسته هستید. ایدههای شما مهم هستند. شما این محصول را میخواهید. شما آن محصول را میخواهید.
شما، شما، شما، شما، شما، شما.
مغز قدیم اولیه شما برنامه ریزی شده است تا مراقب «شما» باشد. «شما» مهم ترین موضوع مغز قدیم هستید. در سناریویی که در بالا خواندید من توجه شما را به روشهای مختلفی جلب کردم:
مغز قدیم، برای تلاش در بقای شما برنامه ریزی شده است. بنابراین چیزی مهم تر از شما برای مغز قدیم وجود ندارد. مغز قدیم به طور مستمر در حال پایش و بررسی اطراف، و به دنبال چیزی است که می تواند برای شما تهدید یا خطری به حساب بیاید؛ در عین حال به دنبال فرصت های برای خوردن و ادامه نسل است.
در حقیقت، بقای فیزیکی و ادامه زندگی، جذابیت های فیزیکی جنس مخالف و خوردن غذا (انرژی جسمانی) چیزهایی است که مغز قدیم به آنها توجه می کند. از این رو، مغز قدیم بسیار ماهرانه بررسی می کند چه چیزی تغییر کرده است. مغز قدیم در حال پایش و بررسی ۲۴ ساعته است و به دنبال تغییرات و سپس ارزیابی هر تغییر در محیط اطراف شما در سه حوزه بقا، غذا یا جذابیت های ظاهری و فیزیکی است.
مغز قدیم مدام در حال پایش و بررسی محیط به دنبال یافتن تغییراتی است که حاکی از خطر، غذا یا جنس مخالف باشند.
پاراگراف زیر را بخوانید:
«این نرمافزار ویژگیهای متعددی دارد که این امکان را میدهد تصاویر بارگذاری آپلود شده را سازماندهی و ذخیره کنید و سپس میتوانید آنها را بهسادگی جستوجو کنید.»
اکنون متن زیر را بخوانید:
«شما میتوانید تصاویر دلخواه خود را بهسرعت بارگذاری کنید و به هر روشی که میخواهید آنها را سازماندهی کنید و سپس آنها را ذخیره کنید؛ بنابراین شما بهراحتی میتوانید تصاویر را با دوستانتان به اشتراک بگذارید. شما میتوانید هر تصویر را در چند مرحله ساده پیدا کنید.»
فکر میکنید از بین دو محصول معرفیشده، شما کدامیک را میخرید؟ احتمالاً محصولی را میخرید که از کلمات «شما» و «برای شما» استفاده کرده است. مغز قدیم بهطور ناخودآگاه به شما میگوید محصول دوم برای شما بهتر است.
در فرهنگهای مختلف، خودمحور بودن افراطی، صفتی منفی در نظر گرفته میشود. این رفتار در گروه خودخواهی طبقهبندی میشود و البته در مواردی ترجیح میدهید خودخواه نباشید؛ اما این، حقیقتی از طبیعت شماست که اگر بخواهید توجه انسانها را جلب کنید و آن را حفظ کنید و آنها را ترغیب به انجام کاری کنید، باید مغز قدیم را وارد بازی کنید.
اساساً راههای محدودی برای درگیر کردن مغز قدیم دارید: احساس خطر، جذابیتهای جنس مخالف و غذا.
با توجه به اینکه وظیفه اصلی مغز قدیم بقای ما و نجاتمان از خطرات و صدمات است، هر چیز مضر یا خطرناک توجه مغز قدیم را جلب میکند. تهدید نباید حتماً بهصورت مستقیم متوجه ما باشد؛ حتی مشاهده یک فیلم یا یک آگهی (موقعیتی غیرواقعی) از فرد دیگری (نه شما) که آسیبدیده است تمام زنگهای هشدار مغز قدیم را روشن میکند؛ بنابراین اگر ما در حال مشاهده صحنه تعقیب و گریز خطرناک اتومبیل در یک فیلم هستیم، مغز قدیم ما در حال فریاد زدن است که: «مراقب باش، مراقب باش!»
هنگامیکه مغز قدیم هشدار را به صدا درمیآورد، تمام سیستمهای پردازش اطلاعاتی و عاطفی ما در بالاترین آگاهی و عملکرد خود هستند؛ یعنی درحالیکه ما در سطح هوشیاری بالا هستیم، هر چیزی اتفاق بیفتد بهصورت عمیق و احساسی در حافظه ما پردازش میشود. امروزه یک شاخه از بازاریابی در زمینه راهکارهایی کار میکند که بتوانیم مغز قدیم را فعال نموده، سپس توسط اطلاعات محصول آن را تغذیه کنیم.
همچنین تبلیغات تلویزیونیای وجود دارند که از موقعیتهای خطرناک برای مثال تعقیب و گریز خودروها استفاده میکنند تا پذیرش مخاطب برای دریافت اطلاعات درباره یک برند خاص نوشابه یا کارتهای اعتباری به اوج خود برسد. ایده اصلی این است که تمام سیستمهای ما در حالت آمادهباش هستند، بنابراین ما محصول را به یاد میآوریم و احساسات قوی را نیز با آن همراه میکنیم. ازنظر «جلبتوجه» و «رمزگذاری عمیق» در حافظه، مهم نیست که ما ترسیدهایم یا خوشحال هستیم، این مهم نیست که احساسات ما مثبت است یا منفی، بلکه مهم این نکته است که سیستمهای ما در بالاترین حد هوشیاری خود هستند.
وقتی ما در موقعیت محرک احساسی هستیم، به هر چیزی که اتفاق میافتد توجه بیشتری میکنیم و آن رخداد را عمیقتر به یاد میآوریم.
ازآنجاکه مغز قدیمی در مورد ایمنی و خطر از ما مراقبت میکند، هرگونه عکس یا تیتری که به نظر ترسناک میرسد، بهطور خودکار توجه ما را جلب میکند.
ما به غذا توجه میکنیم. برای اینکه توجه ما به غذا جلب شود، غذاها باید بهصورت چشمگیر و جذاب نشان داده شود. نمایش یک تصویر از افرادی که در رستوران نشستهاند به مفهوم غذا اشاره میکند، اما برای جلبتوجه مغز قدیم، خود غذا باید بهصورت واضح نمایش داده شود.
اگر یک وبسایت درباره غذاست، میتواند بهراحتی توجه ما را جلب کند. نکته مهم این است که تصاویر دلپذیری از غذا نمایش داده شود.
وبسایت غذا درصورتیکه تصاویر جذابی از غذاها ارائه کند، بهسادگی توجه ما را جلب میکند.
حتی وبسایتی که لزوماً غذا نمیفروشد، ممکن است بتواند از جذابیت غذا برای جلب و استمرار توجه مخاطبان استفاده کند.
تصاویر مواد علیه تأثیرگذار هستند حتی اگر وبسایت بهصورت مستقیم در زمینه فروش مواد غذایی نباشد.
همه میدانیم که استفاده از تصاویر جنس مخالف و تمرکز بر زیبایی و جذابیتهای فیزیکی یک تکنیک جلبتوجه قوی است. جذابیت جنس مخالف بهقدری قدرتمند است که حتی یک اشاره کوچک نیز توجه ما را جلب میکند. یک نگاه خاص در چشمان یا یک درخشش در سطح پوست و موارد مشابه بهقدری قدرتمند هستند که توجه ما را درگیر میکنند.
حتی یک نگاه ظریف چشم میتواند جاذبهای جنسی باشد و توجه ما را جلب کند.
اگر یک وبسایت با موضوع جذابیت فیزیکی یا خوراکی یا خطر باشد، بهاحتمال بالا میتواند مغز قدیم را درگیر کند و توجه ما را به خود جلب کند؛ اما درباره سایتهایی که ارتباط مستقیمی با این موضوعات ندارد چه کنیم؟ آیا این وبسایتها میتوانند توجه مخاطب را جلب نماید؟
آیا چیز دیگری وجود دارد که توجه مغز قدیم را جلب کند؟
با توجه به اینکه مغز قدیم ما بهصورت مداوم در حال پایش و بررسی محیط است، هر تغییری در محیط موردتوجه است. به همین دلیل است که بنرهای تبلیغی متحرک و متغیر در وبسایتها میتوانند توجه ما را به خود جلب کنند (همچنین علت اینکه چرا بنرها اینقدر آزاردهنده هستند آن است که متن و تصویر بنرها مدام تغییر میکند و با هر بار تغییر، باید به آنها نگاه کنیم؛ زیرا مغز قدیم میخواهد محیط را مدام پایش و بررسی کند)؛ اما تبلیغات بنری راه خوبی برای ایجاد تغییر در وبسایت نیست. تبلیغات بنری برای محصولات یا شرکتهایی مفید است که در تبلیغ حضورداشتهاند؛ زیرا این نوع تبلیغات توجه را به خود جلب میکنند، اما لزوماً برای صاحبان وبسایت مفید نیستند؛ زیرا چنین تبلیغاتی توجه مخاطب را از سایر قسمتهای وبسایت دور میکند و تمام توجه او معطوف به بنر تبلیغی میشود.
تبلیغات بنری تنها چیزی نیست که میتواند در وبسایت تغییر ایجاد کند. تعدادی از وبسایتها اطلاعات دیگری دارند که تغییر میکنند یا متحرک هستند (برای مثال، تصاویر متحرک محصولات یا ویدئوهایی که در هنگام باز کردن وبسایت بهصورت خودکار اجرا میشود).
هر تغییری در وبسایت توجه مغز قدیم را جلب خواهد کرد. شما میتوانید از تصاویری که بهصورت دایرهای تغییر میکنند یا حتی عنوانهای متغیر استفاده کنید:
نکته مثبت این است که اگر چیزی در وبسایت هرچند ثانیه تغییر کند، مغز قدیم ما و درنتیجه توجه ما، درگیر آن میشود؛ نکته منفی نیز آن است که چون توجه ما بهصورت مستمر به بخش خاصی از صفحه وبسایت جلب میشود، خیلی سخت است بتوانیم بر قسمتهای دیگر وبسایت تمرکز کنیم. هرچند دادههایی وجود دارد که نشان میدهد جوانان بهصورت نسبی چنین تغییراتی را مثبت ارزیابی میکنند، افراد مسن آنها را آزاردهنده و باعث برهم خوردن تمرکز میدانند و ممکن است سایت را ترک کنند. وبسایتها باید بر مبنای مخاطبان بهصورت متعادل از تغییرات استفاده کنند.
استفاده از کلمه «شما» بهاندازه تغییر در وبسایت میتواند در جلبتوجه مخاطب موفق عمل کنند. بهسادگی با استفاده از کلمه «شما» میتوانید توجه مغز قدیم را جلب کنید.
استفاده از کلمه شما یک روش خودکار برای جلبتوجه مغز قدیم است. در متن زیر با تکرار کلمه شما باعث جذابیت تبلیغشده است.
مغز قدیم به «شما» اهمیت میدهد. مغز قدیم به دنبال محافظت و بقای شما، تغذیه شما و کمک به لذت بردن شماست.
اگر شما میخواهید توجه کسی را جلب کنید، نیاز دارید این جلبتوجه مغز قدیم را از طریق «تغییر در چیزی» ایجاد کنید: با نمایش خوراکی و غذا، با اشاره به جذابیتهای فیزیکی و زیبایی، یا با استفاده از کلمه «شما».