چارچوب‌های کلیدی در طراحی UX

اکنون که درمورد کاربران ، کاربران نهایی ، تجربه کاربر و روند طراحی کاربر محور آموخته اید ، آماده هستیم تا سایر چارچوب های مشترک تجربه کاربر و اهداف آنها را نیز مرور کنیم. یک چارچوب ساختاری اساسی ایجاد می کند تا بر روی مشکلی را که می خواهید حل کنید تمرکز داشته باشید و از راه حل پشتیبانی می کند.می توانید چارچوب را مشابه طرحی اجمالی برای یک پروژه در نظر بگیرید.تعداد زیادی چارچوب طراحی UX وجود دارد و با گذشت زمان ، به لطف تغییر سریع دنیای فناوری ، این تعداد بیشتر می شوند یا از رده خارج می شوند.

ما قبلاً در مورد روند طراحی کاربر محور بحث کردیم. حال بیایید دو چارچوب دیگر را که ممکن است استفاده کنید بررسی کنیم: چارچوب پنج عنصر و چارچوب تفکر طراحی. پنج عنصر طراحی UX چارچوبی از مراحلی است که یک طراح برای تبدیل ایده به یک محصول قابل استفاده برمی دارد. این چارچوب شامل پنج عنصر استراتژی ، دامنه ، ساختار ، اسکلت و سطح است. هر عنصر به یک لایه خاص در ایجاد تجربه کاربر مربوط می شود و هر لایه به لایه زیر آن وابسته است. لایه پایین استراتژی است. این جایی است که شما نیازهای کاربر و اهداف تجاری را تعیین خواهید کرد. لایه بعدی دامنه است. اینجاست که شما تعیین می کنید چه چیزی را می سازید. شما در مورد ویژگی ها و محتوایی که باید در محصول گنجانده شود تصمیم خواهید گرفت.

لایه سوم ساختار است. شما خواهید فهمید که چگونه طراحی خود را سازماندهی کنید و کاربر چگونه با آن تعامل داشته باشد. لایه بعدی اسکلت است که می توانید آن را به عنوان صفحه بندی در نظر بگیرید. مشابه نحوه قرارگیری استخوان ها در پوست ، این لایه به جزئیات نحوه طراحی کمک می کند ، اما درست مانند استخوان های ما ، کاربر این عملکردهای داخلی را نمی بیند. در عوض ، سطح را مشاهده خواهید کرد ، که لایه بالایی از تجربه کاربر است. سطح ، آنچیز از محصول است که به نظر کاربر می رسد. بنابراین برای یادآوری ، ما دارای استراتژی ، محدوده ، ساختار ، اسکلت و سطح هستیم. این لایه ها با هم چارچوب پنج عنصر را تشکیل می دهند.

دومین چارچوب مشترک ، تفکر در طراحی است. تفکر طراحی روشی برای ایجاد راه حل هایی است که مشکل یک کاربر واقعی را برطرف می کنند و کاربردی و مقرون به صرفه هستند. تفکر طراحی دارای پنج مرحله عملی است: همدلی ، تعریف ، ایده پردازی ، نمونه اولیه و آزمایش. اولین قدم همدردی است ، یعنی کشف آنچه کاربران نهایی واقعاً به آن نیاز دارند و یادگیری نحوه تفکر و احساس مانند آنها. شما ممکن است نظرسنجی ها ، مصاحبه ها یا جلسات مشاهده را انجام دهید تا تصویری واضح از کاربران نهایی شما و چالش های پیش روی آنها ترسیم کند.

گام بعدی ، تعریف مسئله با ایجاد یک بیان واضح برای مسئله است. بیان مسئله شرح واضحی از نیاز کاربر است که باید برطرف شود. بیانیه مسئله باید بر اساس تحقیقات کاربر باشد و تیم را بر روی یک هدف مشخص متمرکز کند. بعداً درباره توضیحات مسئله با جزئیات بیشتری صحبت خواهیم کرد. وقتی مسئله را تعریف کردیم ، می توانیم راه حل های ایده پردازی یا طوفان مغزی را شروع کنیم. شما باید هدف خود را به عنوان ایده های بیشتر ارائه دهید. با تمرکز بر کمیت ایده ها ، نه کیفیت ، به احتمال زیاد راه حل های ابتکاری ارائه می دهید. سرانجام ما باید به چند ایده که می توانیم نمونه اولیه آنها ارائه دهیم ، محدود کنیم. نمونه اولیه نسخه کوچک شده محصول است که عملکردهای مهمی را نشان می دهد. شما باید هدف مشخصی از نمونه اولیه خود داشته باشید.

و در آخر ، نمونه های اولیه را با کاربران آزمایش می کنیم. آزمایش کاربر را در جلو و مرکز خود نگه می دارد زیرا به کاربران این امکان را می دهد تا قبل از ساخت محصول نظرات خود را ارائه دهند. براساس بازخورد کاربر ، می توانید تغییراتی را ایجاد کنید و یا ایده ای کاملاً جدید ارائه دهید. خوب ، اکنون شما سه مورد از چارچوبهای پرکاربرد در طراحی UX ، فرآیند طراحی کاربر محور ، چارچوب پنج عنصر و چارچوب تفکر طراحی را می دانید. تطبیق هر یک از این چارچوب ها متناسب با نیازهای خاص طراحی شما بسیار مهم است. بسته به اینکه در چه شرکت ، تیم یا پروژه ای کار می کنید ، هر بار از همان چارچوب استفاده نخواهید کرد.