بیشتر طراحان UX از ایده اولیه تا راهاندازی نهایی یک محصول، از چارچوب یا فرایند خاصی برای انجام کار پیروی میکنند. برای یادآوری، یک چارچوب یک ساختار اولیه کلی جهت ایجاد تمرکز بر روی مشکل و کمک به حل میباشد. چارچوب یک طرح بندی اولیه برای پروژه است.
در مطالب قبلی، شروع به آشنایی و فراگیری چارچوبها کردید. ممکن است یک چارچوب خاص برای شما جالب باشد، یا تیم شما ممکن است برای هر پروژه از یک روش خاص استفاده کند. این موضوع برای هر طراح و هر تیم متفاوت است! بدون در نظر گرفتن این موضوع، مفید است که قبل از شروع به طراحی، درک درستی از هر چارچوب داشته باشید. در این مطالعه جزئیات بیشتری در مورد فرآیند طراحی کاربرمحور user-centered design، پنج عنصر طراحی UX the five elements of UX design و روند تفکر طراحی design thinking process بعنوان سه چارچوب طراحی UX مورد بررسی قرار میگیرد.
هر مرحله از فرآیند طراحی کاربر محور بر کاربران و نیازهای آنها متمرکز است. این یک فرآیند تکراری است، به این معنی که طراحان بارها و بارها برای اصلاح طرحهای خود و ایجاد بهترین محصول ممکن برای کاربران مورد نظر خود، به مراحل خاصی بازمیگردند.
درک متقابل کاربر در مرکز فرآیند طراحی کاربرمحور قرار دارد. این درک متقابل فقط مربوط به این نیست که محصول چه کاری برای کاربر انجام میدهد، بلکه در مورد این است که تعامل کاربر با طراحی چه حسی در او برمیانگیزد.
در اینجا مراحل اصلی فرآیند طراحی کاربر محور آورده شده است:
توجه کنید که چگونه فلشهای نمودار حرکت چرخشی را نشان میدهند. این ماهیت تکراری فرآیند طراحی کاربرمحور را نشان میدهد. طراحان برای اصلاح و تصحیح طرحهای خود به مراحل اولیه فرآیند برمیگردند. با فرآیند طراحی کاربرمحور، شما همیشه در تلاش برای بهبود تجربه کاربر و رفع مشکلاتی هستید که کاربران با آن روبرو هستند!
همچنین مهم است که در تمام مراحل طراحی کاربرمحور، بین خودتان و تیم طراحی خود درک متقابلی داشته باشید. وقتی میخواهید تجربهکاربری خود را بهبود ببخشید، ناگزیر در مقطعی شکست خواهید خورد. مشکلی نیست! وقتی یک طرح از کار میافتد ناامیدکننده است، اما دلیلی برای احساس شکست وجود ندارد. آنچه از این تجربه یاد میگیرید به شما ابزار و درک امتحان دوباره میدهد.
پنج عنصر طراحی UX چارچوبی از قدمهایی است که طراحان UX برای تبدیل ایده به یک محصول کارآمد برمیدارند. پنج عنصر از پایین به بالا به این ترتیب است: استراتژی، محدوده، ساختار، اسکلتبندی و سطح. این موارد را به صورت مجموعهای از پنج لایه در نظربگیرید، جایی که هر لایه به لایه زیر آن وابسته است.
تفکر طراحی یک رویکرد کاربرمحور برای حل مسئله است. این تفکر به طراحان کمک میکند تا جوابهایی برای حل یک مشکل واقعی کاربر که کاربردی و مقرون به صرفه باشد ایجاد کنند. در فرایند تفکر طراحی پنج مرحله وجود دارد: درک، تعریف، ایده پردازی، نمونه اولیه و آزمون. هر مرحله از چارچوب به سوال خاصی پاسخ میدهد.
در مرحله درک متقابل، هدف درک نیازهای کاربران و نحوه تفکر و احساس کاربران است. این شامل تحقیقات زیادی درباره کاربر مانند انجام نظرسنجی، مصاحبه و جلسات مشاهده است. بنابراین میتوانید تصویری واضح از کاربران و چالشهای پیش روی آنها بدست آورید.
در مرحله تعریف، براساس یافتههای تحقیق خود، یک بیان مسئله واضح، یا یک شرح نیاز کاربر که طرحهای شما آن را برطرف میکنند، ایجاد خواهید کرد. این کار تیم شما را به سمت هدف مشخصی برای طراحی محصول سوق میدهد.
هنگامی که روی یک مشکل کاربر متمرکز شدید و معین کردید به چه دلیل این اصلیترین مشکلی است که باید حل شود، زمان ایدهپردازی است. در فاز ایدهپردازی، تیم شما برای حل مسئلهای که تعریف کردید، جلسات طوفان فکری برگزار میکند. هدف ایدهپردازی ارائه تعداد هرچه بیشتر راهحلهای طراحی است.
هنگامی که ایدهای برای حل مشکل دارید، آماده ورود به مرحله تولید نمونه اولیه هستید. نمونه اولیه مدل اولیه محصول است که عملکرد آن را نشان میدهد. ایجاد نمونههای اولیه به تیم شما کمک میکند تا درک کند که محصول واقعاً چه شکلی است و کاربران چگونه محصول را تجربه میکنند.
در آخر، با در دست داشتن نمونه اولیه، میتوانید طرحهای خود را با کاربران آزمایش کنید. در مرحله آزمایش، کاربران قبل از اینکه محصول نهایی توسط مهندسان ساخته شود و به بازار عرضه شود، درباره طرحهای شما بازخورد میدهند. شما میتوانید از این بازخورد، هر چندبار که نیاز دارید، تغییرات و اصلاحاتی در طرحهای خود ایجاد کنید.
بسته به بازخورد از مرحله آزمایش خود، ممکن است لازم باشد به ابتدای روند تفکر طراحی برگردید، ایدههای جدیدی برای راهحل ها ارائه دهید یا نمونههای اولیه جدیدی را بسازید. سرانجام، هدف از روند تفکر طراحی، مانند هر چارچوب طراحی دیگر، اجرای طرح شما به معنای ساختن آن و به اشتراک گذاشتن آن با جهان است.