آیا تابهحال به فرد متعصبی برخورد کردهاید که بر اعتقادی که دارد پافشاری میکند و مهم نیست که چه میزان شواهد وجود دارد که نشان میدهد اعتقاد او صحت ندارد؟ افراد به دنبال اطلاعات و نشانههایی هستند که اعتقادات آنها را تأیید میکنند. آنها به دنبال اطلاعاتی نمیگردند - درواقع، آن اطلاعات را نادیده میگیرند و یا حتی اطلاعات را بیارزش در نظر میگیرند - که ازآنچه قبلاً باور دارند پشتیبانی نکند.
فیلتر کردن اغلب مفید است، زیرا مقدار اطلاعاتی را که ما باید در هر زمان به آن توجه داشته باشیم را کاهش میدهد؛ اما گاهی فیلتر کردن میتواند منجر به انتخابهای بد شود.
در سال 1988 نیروی دریایی ایالاتمتحده کشتیای را در خلیجفارس به نام یواساسوینسنس داشت. روزی، درحالیکه خدمه هواپیما صفحه رادار روی کشتی را بررسی میکردند، یک هواپیما روی آن ظاهر شد. آنها در همان ابتدا تصور کردند که هواپیمای در حال نزدیک شدن، هواپیمای تجاری نیست، بلکه یک هواپیمای نظامی دشمن است. آنها به هواپیما شلیک کردند؛ اما بعد معلوم شد که هواپیمای تجاری با 290 مسافر و خدمه پرواز بود. همه آنها جان باختند.
عوامل بسیاری منجر به این نتیجه نادرست شد. وضعیت استرسزایی بود (موضوع استرس را در فصل «افراد اشتباه میکنند» پوشش میدهم) و اتاق هم خیلی تاریک بود. چندین قطعه اطلاعات مبهم وجود داشت که باعث شد تا خدمه وینسنس بهدرستی متوجه آنچه درروی صفحه رادارشان بود نشوند. بااینحال، نکته مهم این است که آنها تصمیم گرفتند عوامل حائز توجه را انتخاب کنند و عواملی دیگر را نادیده بگیرند. تعدادی از اعضای خدمه از همان ابتدا متقاعد شدند که این یک هواپیمای نظامی دشمن است و از آن به بعد همه اطلاعات ورودی را فیلتر کردند. آنها بارها و بارها سناریو آموزشی را در مورد زمانی که یک هواپیمای نظامی دشمن وارد فضای هوایی آنها میشود، انجام داده و تمرین کرده بودند. آنها مدارک مبنی بر اینکه این هواپیما تجاری است را نادیده گرفتند و فقط به اطلاعاتی رسیدند که به اعتقاد آنها مبنی بر اینکه یک هواپیمای نظامی دشمن است صحه میگذاشت، پس به اجرای سناریوی آموزشی خود پرداختند. همه اینها آنها را به نتیجهگیری نادرست رساند.