43توقع رخداد بر توجه تأثیر می‌گذارد

سال گذشته، فرید سیف، یک تاجر از هوستون، تگزاس، با یک اسلحه پر از گلوله در کیف لپ‌تاپ خود سوار پرواز هوستون شد. او این کار را بدون دچار شدن به هیچ مشکلی از سوی مأموران امنیت انجام داد. سیف یک تروریست نبود. اسلحه در تگزاس قانونی بود؛ او به‌سادگی فراموش کرد که قبل از سفر، اسلحه را از کیف لپ‌تاپش بیرون بیاورد.

مسئول امنیت در فرودگاه هوستون اسلحه را شناسایی نکرد. درصورتی‌که باید به‌راحتی توسط کارکنان امنیتی که به اسکنر اشعه ایکس نگاه می‌کنند دیده شود، اما هیچ‌کس متوجه آن نشد.

وزارت امنیت ملی ایالات‌متحده به‌طور مرتب امکان عبور اسلحه، قطعات بمب و سایر موارد ممنوعه از ایستگاه‌های بازرسی امنیتی را با فرستادن آن‌ها از طریق عوامل مخفی آزمون می‌کند. دولت آمریکا این مقررات را به‌طور رسمی منتشر نمی‌کند، اما برآورد می‌کند که 70 درصد از این آزمایش‌ها موفق نبوده‌اند، به این معنی که اغلب اوقات مأموران مخفی مانند فرید سیف می‌توانند با اشیائی که قرار است تشخیص داده شوند، از گلوگاه امنیتی عبور کنند.

چرا این اتفاق می‌افتد؟ چرا کارکنان امنیتی متوجه بطری لوسیان که حجم بیش‌ازاندازه مجاز دارد می‌شوند، اما اسلحه پر از گلوله را از دست می‌دهند؟

ویدیو درباره فرید سیف را تماشا کنید

شما می‌توانید ویدیوی ABC News را در اینجا مشاهده کنید

یک مدل ذهنی در مورد تواتر

کارکنان امنیتی بسیاری اوقات در تشخیص اسلحه پر از گلوله و قطعات بمب موفق نیستند زیرا آن‌ها اغلب با این موارد برخورد نمی‌کنند. یک افسر امنیتی در هر بار برای ساعت‌ها مشغول تماشای افراد و نگاه کردن به صفحه اسکنر است. او در مورد اینکه تخلفات خاص با چه تواتری رخ می‌دهد، پیش فرضی در نظر می‌گیرد و درستی این معیار را در طول زمان بهبود می‌دهد. به‌عنوان‌مثال، او  با لوسیان دست و یا ناخن‌گیر و برس ناخن به‌دفعات مواجه می‌شود و بنابراین انتظار دارد که آن‌ها را ببیند، پس به دنبال آن‌ها می‌گردد. از طرف دیگر، او احتمالاً با اسلحه پر از گلوله و یا قطعات بمب غالباً مواجه نمی‌شود. او یک مدل ذهنی در مورد تواتر اتفاق هر یک از این موارد ایجاد می‌کند و سپس ناخودآگاه شروع به توجه و نظارت بر اساس آن برآورد می‌کند.

اندرو بلنکس (1997) تحقیقی در مورد این برآورد انجام داد و متوجه شد که اگر افراد انتظار دارند چیزی با تواتری خاص اتفاق بیفتد، گر این اتفاق بیشتر یا کمتر از انتظارات آن‌ها بیافتد، اغلب آن را از دست می‌دهند. آن‌ها یک مدل ذهنی از چگونگی وقوع اتفاقات خاصی دارند و آن‌ها توجه خود را به آن مدل ذهنی متمرکز می‌کنند.

اگر رخداد یک مسئله نادر و یا مهم است، هشدار دهید

من لپ‌تاپ خود را هرروز برای ساعت‌های متوالی استفاده می‌کنم و بیشتر وقت آن به برق وصل است؛ اما گاهی اوقات فراموش می‌کنم که آن را به برق وصل کنم و باتری من کم می‌شود. یک نشانگر روی صفحه‌نمایش من وجود دارد که به‌طور مداوم نشان می‌دهد که میزان باتری در حال کاهش است، اما اگر در خانه باشم، فکر می‌کنم آن‌ را به برق وصل کرده‌ام و این هشدار را نادیده می‌گیرم.

درنهایت (هنگامی‌که حدود هشت درصد از باتری باقی‌مانده)، رایانه من صدایی می‌کند و پیامی به من نشان می‌دهد که باتری خیلی کم است. این‌یک مثال از اعلام هشدار در هنگام یک رویداد نادر، اما مهم است. (آرزو می‌کردم اپل تنظیماتی در اختیار من می‌گذاشت که این هشدار دهی را بر اساس زمانی که می‌خواهم آگاه شوم تغییر دهم. چون زمانی من متوجه این هشدار می‌شوم که باطری خیلی کم است و زمان کافی برای یافتن شارژر یا پریز برق و ذخیره کردن فایل‌ها وجود ندارد.)

5افراد چگونه توجه خود را متمرکز می‌کنند