59 افراد در هنگام پیش‌داوری، شما را در نظر می‌گیرند، نه موقعیت را

مردی در حین راه رفتن در یک خیابان شلوغ برای رسیدن به قرار ملاقاتش می‌بیند که یک پوشه کاغذ از دست فردی شبیه به یک دانشجوی دانشگاه روی زمین ریخت. این کاغذها همه‌جا ریخته بود؛ این مرد نگاهی کرد و به راه خود ادامه داد. نظرتان چیست؟ چرا این مرد برای جمع‌آوری کاغذها نایستاد؟

اگر پاسخ شما این است که خوب این آدم خودشیفته است که معمولاً به افراد غریبه در خیابان کمک نمی‌کند، پس احتمالاً شما مرتکب خطای اساسی اسناد شده‌اید. گرایش افراد در این است که بجای اینکه رفتار دیگران را با عوامل موقعیتی بسنجند، توضیحاتی مبتنی بر شخصیت فرد برای آن ارائه کنند. بجای اینکه رفتار فرد در داستان بالا را به‌پای خودشیفتگی بگذارید، می‌توانید رفتار او را به عوامل موقعیتی نسبت دهید به‌عنوان‌مثال او برای حضور در یک جلسه مهم با بانک دیر کرده و برای کمک کردن وقت نداشته و در شرایطی متفاوت حتماً کمک می‌کرد؛ اما در واقعیت شما از این انگیزه موقعیتی استفاده نمی‌کنید و فرض می‌کنید که موقعیت مطرح نبوده و این شخصیت فرد است که باعث رفتار او شده است. افراد

اما هنگام قضاوت در مورد خودتان، موقعیت مطرح است

از طرف دیگر اگر شما در حال تجزیه‌وتحلیل و توضیح رفتار و انگیزه‌های خود باشید، دوست دارید خلاف آنچه به دیگران نسبت می‌دهید فکر کنید؛ به‌عبارت‌دیگر فکر می‌کنید که انگیزه و رفتارتان بر اساس موقعیت بوده و به عوامل شخصیتی ربطی نداشته است. علت عدم توقف و کمک به فرد دانشجو در جمع‌کردن کاغذها را، نداشتن وقت و دیر شدن جلسه‌تان می‌دانید و یا توضیحاتی مبتنی بر موقعیت می‌آورید.

پژوهش‌ها درزمینهٔ خطای اساسی اسناد به این شرح است: افراد

اکثر پژوهش‌ها روی افرادی است که در مورد اینکه اعمالشان تحت تأثیر عوامل شخصیتی یا عوامل موقعیتی است تصمیم‌گیری می‌کنند. به نظر می‌رسد که این موضوع صحت دارد. افراد تصمیمات گروه‌های دیگر را به نظرات افراد عضو گروه نسبت می‌دهند اما تصمیمات گروه خود را به قوانین جمعی گروه نسبت می‌دهند.افراد

افراد نمی‌توانند مانع خطای اساسی اسناد شوند حتی وقتی آن‌ها انجام می‌دهند

پژوهش‌ها نشان می‌دهد که جلوگیری از ارتکاب خطای اساسی اسناد بسیار سخت است. افراد حتی وقتی می‌دانند که چه‌کاری انجام می‌دهند و حتی اگر بدانند که غلط است، بازهم مرتكب همان اشتباه می‌شوند.

افراد ترجیح می‌دهند پول خود را بجای اینکه صرف فجایع ساخت دست بشر کنند، به قربانیان بلایای طبیعی اهدا کنند

هانا زاگفکا (۲۰۱۰) از افراد خواست یک گزارش خبری ساختگی را در مورد فاجعه سیل در یک جزيره بخوانند. گروهی از افراد که گزارش را خواندند تصور کردند که دلیل سیل تا حدودی به خاطر ساخت غیراصولی سد جزیره بوده است. برداشت گروه دوم بعد از خواندن گزارش این بود که سیل به دلیل شدت خیلی زیاد طوفان رخ‌داده و حرفی از ساخت غیراصولی سد نزدند. تمایل شرکت‌کنندگان گروه اول برای اهدای پول نسبت به گروه دوم کمتر بود.

در تحقیق دیگری که اهدای پول به افراد تحت تأثیر سونامی سال ۲۰۰۴ را در مقابل جنگ داخلی در دارفور بررسی کرده بود نتیجه مشابهی به دست آمد. اگر پژوهشگران تأکید می‌کردند که جنگ دارفور براثر درگیری‌های قومی بوده، شرکت‌کنندگان تمایل چندانی برای اهدای پول نداشتند چراکه آن‌ها حاصل دست بشر می‌دانستند. زاگفکا پژوهش‌ها بیشتری انجام داد و باز به همین نتایج رسید. درحالی‌که افراد فکر می‌کنند فاجعه‌ای حاصل دست بشر است و برای جلوگیری از فاجعه کاری نکرده، ترجیح می‌دهند او را برای این فجایع سرزنش کنند.

6افراد از چه چیزی انگیزه می‌گیرند