اگر نمیدانید که من در مورد چه چیزی صحبت میکنم و این برنامه تلویزیونی را ندیدهاید، میتوانید کلیپهای یوتیوب آن را مشاهده کنید، بهعنوانمثال، اینجا را ببینید.
اگر در ایالاتمتحده متولد شدهاید و سن شما بین 5 تا 60 سال است و پای تلویزیون بزرگشدهاید، احتمالاً میدانید منظور من چیست وقتی میگویم: «یکی از این اینها مثل بقیه نیست.» اینیک جمله محبوب از نمایش تلویزیونی مخصوص کودکان در آمریکا است به نام «خیابان سسمی».
اگر نمیدانید که من در مورد چه چیزی صحبت میکنم و این برنامه تلویزیونی را ندیدهاید، میتوانید کلیپهای یوتیوب آن را مشاهده کنید، بهعنوانمثال، اینجا را ببینید.
هدف از برنامه تلویزیونی خیابان سسمی این است که به کودکان و خردسالان چگونگی تفکیک تفاوتها را یاد بدهیم و اساساً چگونه شروع به یادگیری طبقهبندی کنیم.
جالبتوجه است بدانید احتمالاً غیرضروری و شاید حتی بیفایده است که سعی کنید به کودکان توانایی دستهبندی را یاد دهید، به دو دلیل:
اگر شما تابهحال جهت انجام تحقیقات برای طراحی وبسایت، با روش مرتبسازی کارت سعی در پیادهسازی ساختار وبسایت داشتهاید، پس شما این تجربه را داشتهاید ببینید که چگونه افراد با هیجان این کار را انجام میدهند. درروش مرتبسازی کارت، شما معمولاً یک سری از کارتها را به کسی میدهید. هر کارت حاوی یک کلمه یا عبارت در مورد چیزی است که میتوانید در وبسایت پیدا کنید. بهعنوانمثال، اگر شما در حال طراحی وبسایتی هستید که تجهیزات کمپینگ را به فروش میرساند، ممکن است مجموعهای از کلمات مانند چادر، اجاق، کولهپشتی، نقشه، حملونقل، کمک بر روی کارتها موجود باشد. در یک فرایند مرتبسازی کارت، شما کارتها را به افراد میدهید و از آنها میخواهید که کارتها را به هر دسته یا طبقهای که برای آنها معنا داشته باشد تقسیم کنند. شما میتوانید با چند نفر این کار را انجام دهید، سپس گروهبندیها را تجزیهوتحلیل کنید و دادههای استخراجشده از آن را برای چیدن ساختار وبسایت استفاده کنید. من این کار را چند بار انجام دادهام، ازجمله از آن بهعنوان یک تمرین در کلاسهای آموزشی استفاده کردهام. اینیکی از جذابترین وظایفی است که افراد انجام میدهند. هرکسی در این تمرین بسیار درگیر میشود، چراکه افراد دوست دارند گروهها را ایجاد کنند. تمام دانش معماری اطلاعات در مورد چگونگی سازماندهی اطلاعات به دستهها است.
درست همانطور که قشر بصری، فارغ از اینکه حقیقتاً الگوهایی وجود دارد یا نه الگوهایی را بر اساس آنچه میبینیم به وجود میآورد (فصل «افراد چگونه می ببینید» را ببینید)، افراد وقتی با مقادیر زیادی اطلاعات مواجه میشوند، شروع به دستهبندی میکنند. افراد از طبقهبندی بهعنوان راهی برای تشخیص جهان اطرافشان استفاده میکنند، مخصوصاً زمانی که احساس میکنند در اطلاعات غرقشدهاند.
در زمان کار بر روی پایاننامه کارشناسی ارشدم در ایالت پن، تحقیقاتی انجام دادم در مورد اینکه آیا افراد بهتر اطلاعات را به یاد میآورند اگر توسط افراد دیگر دستهبندیشده باشد و یا آنها خودشان آن را دستهبندی کنند. اساساً چیزی که پیدا کردم این بود که این چیز مهمی نیست. موضوع مهمتر این بود که چطور دستهبندی شود. با سازماندهی بیشتر اطلاعات، افراد بهتر آن را به یاد میآورند. بعضی از افراد (کسانی که بر پایه اقدامات «کنترل محرمانه» سنجیده میشوند) ترجیح میدادند اطلاعات را به شیوه خود سازماندهی کنند، اما سازماندهی شخصی در مقابل سازماندهی توسط دیگران تا زمانی که اطلاعات بهخوبی سازماندهی شده باشد، اهمیتی ندارد.