شما احتمالاً تجربه برخورد با درهایی داشتهاید که آنطور که باید، کار نمیکنند: دستگیره در طوری است که باید بکشید، ولی در حقیقت باید فشار دهید. در دنیای واقعی اشیا درباره اینکه چطور میتوانید – و باید – با آنها تعامل کنید با شما ارتباط برقرار میکنند. برای مثال، یک دستگیره در با اندازه و شکل خود به شما میگوید که آن را بگیرید و بچرخانید. دسته یک فنجان به شما میگوید که چند انگشت را دورش بپیچید و بلندش کنید. دستگیره یک قیچی به شما میگوید که انگشت شست و اشاره را داخل کنید و با تکان دادن انگشت شست آن را باز و بسته کنید. اگر یک شیء آنطور که به شما سرنخ میدهد کار نکند، نتیجه آن خستگی و اذیت شدن شما است. به این سرنخها «کارایی اشیا» میگویند.
جیمز گیبسون در سال ۱۹۷۹ به انتشار ایدههایی درباره کارایی اشیا پرداخت. او کارایی اشیا را اینطور توصیف کرد: امکانات تعامل با شیء در محیط. در سال ۱۹۸۸ دان نورمن در کتاب “The Design of Everyday Things” ایده کارایی را اصلاح کرد. او ایده درک کارایی را مطرح کرد: اگر شما میخواهید که آدمها با یک شیء تعامل کنند – خواه در دنیای واقعی یا روی یک صفحهنمایش – باید مطمئن شوید که آدمها بهدرستی درک کردهاند که آن شیء چیست و چگونه میتوانند با آن تعامل کنند.
وقتیکه شما میخواهید یک کاری را انجام دهید، مثل باز کردن یک در یا سفارش یک کتاب از یک وبسایت، شما بهطور خودکار و ناخودآگاه دنبال ابزارهایی میگردید که به شما کمک کنند. اگر شما کسی هستید که این محیط را طراحی میکنید، مطمئن شوید که این ابزارهای کمککننده بهسادگی قابلدیدن، قابلدرک شدن و کمککننده هستند و کارایی صریحی دارند.
به شکل 7.1 نگاه کنید، با توجه به شکل و اندازهاش، شما انتظار دارید که دستگیره را بگیرید و به پایین بچرخانید تا در را بازکنید، اگر این کار را انجام دادید و درباز شد آنگاه شما میگویید که دستگیره بهخوبی طراحیشده و کارایی خوبی دارد.
شکل 7.2 نوع دیگری از دستگیره را نشان میدهد، مدل ذهنی شما میگوید که با دیدن این نوع دستگیره باید دستگیره را بگیرید و به سمت خود بکشید تا درباز شود، اما علامت «PUSH» نوشتهشده روی آن دستورالعمل دیگری را القا میکند. این «کارایی غلط» است.
موقع طراحی یک اپلیکیشن یا وبسایت به «قابلدرک بودن کارایی» المانهایی که قرار میدهید فکر کنید. برای مثال تا حالا شده به این فکر کنید که چه چیزی باعث میشود که آدمها روی یک دکمه کلیک کنند؟ سرنخهایی روی یک دکمه به آنها میگوید که این شیء، یک دکمه قابل فشردن است، درست مثل یک دکمه در دنیای واقعی.
شکل 7.3 تصویر دکمههای یک کنترل را نشان میدهد، شکل و سایههای آن به شما میگوید که با فشار دادن هرکدام عمل مخصوص به آن انجام میشود. در حقیقت شکل آن به شما سرنخ میدهد که این، یک دکمه است و میتوانید فشارش بدهید.
شما میتوانید این سایهها را در صفحهنمایش نیز شبیهسازی کنید. شکل 7.4 را نگاه کنید، تفاوت رنگها در لبهها – که سایه و روشنایی را نشان میدهد – به شما میگوید اینیک دکمه فشردهشده است. حالا همین شکل را اگر برعکس کنید و سروته نگاه کنید، شکل یک دکمه فشرده نشده را نشان میدهد.
این نشانههای بصری، ظریف اما مهم هستند. بسیاری از دکمههای موجود در وبسایتها برخی از این نشانههای بصری، مانند دکمه نشان دادهشده در شکل 7.5 رادارند؛ اما اخیراً مشاهده میشود وبسایتها در حال از دست دادن این نشانهها هستند. در شکل 7.6، دکمه تنها متن در یک مربع رنگی است.
اکثر افراد متنهای آبی و با یک خط زیر آن را بهعنوان لینک میشناختند که اگر روی آن کلیک کنید به یک صفحه دیگر منتقل خواهید شد؛ اما اکنون لینکها نامحسوستر شدهاند، تنها وقتی میتوانید بفهمید که لینک است که روی آن hover کنید. شکل 7.7 نشان میدهد که صفحه مجله نیویورکتایمز قبل از حرکت ماوس بر روی نوشته چگونه است و شکل 7.8 همان صفحه را وقتی ماوس بر روی نوشته حرکت میکند نشان میدهد. در اینجا حتماً باید یک حرکت اضافی انجام شود تا سرنخها آشکار شود؛ و اگر در حال خواندن آن صفحه بر روی تبلت هستید، تمام این سرنخها را از دست میدهید. شما نمیتوانید حرکت ماوس را بر روی تبلت با انگشت خود شبیهسازی کنید. هر زمان که با انگشت خود صفحه را لمس میکنید، عملاً بر روی آن لینک کلیک میکنید.