علاوه بر فکر کردن در مورد عواقب ناشی از خطاها که پیشتر در تحقیق ون در لیندن عنوان شد طبقه بندی مفید دیگری از خطاها نیز موجود دارد. طبقه بندی مورل (۲۰۰۰) خطاها را به دو نوع تقسیم میکند: «عملکرد» و «کنترل حرکت»
خطای عملکرد، خطایی است که از شما در طی تکمیل مراحل یک فرایند سر می زند. مورل، خطای عملکرد را به «خطای پذیرش»، «خطای حذف»، و «خطای عمل نادرست» تقسیم کرده است.
فرض کنید که می خواهید کاری انجام دهید مانند روشن کردن وایفای تبلت، کل کاری که باید بکنید لمس روشنخاموش کنترل روی صفحه نمایش است اما فکر میکنید که باید منوی کشویی را لمس کرده و نتورک را انتخاب کنید. این نمونه ای از خطای پذیرش است: شما مراحل غیرضروری بیشتری را طی نموده اید .
حالا فرض کنید که می خواهید روی تبلت جدید خود ایمیل بگذارید. آدرس ایمیل و رمز عبور را وارد می کنید. اما توجه نکردید که باید تنظیمات ایمیل های دریافتی و خروجی را بسازید، شما فقط تنظیمات ایمیل های خروجی را ساخته اید. در اینجا مراحلی را حذف نموده اید که به آن خطای حذف گفته می شود.
به همان ساخت ایمیل برگردیم، شما آدرس و رمز عبور را وارد میکنید اما نام سرور خروجی ایمیل را اشتباه وارد می کنید. این نمونه ای از خطای عمل نادرست است. عملی را در جای مناسب فرایند انجام داده اید اما عملتان نادرست بوده است.
خطای کنترل حرکت، خطایی است که در حین استفاده از کنترل یک دستگاه انجام می دهید. به عنوان مثال شما سعی دارید عادت کنید از انگشت خود برای چرخاندن عکس روی تبلت استفاده کنید. اما به جای چرخش تصویر، به تصویر بعدی می روید. در این حالت دچار خطای کنترل حرکت شده اید.
شاید خطاهای متعددی داشته باشید که بخواهید در زمان طراحی یا آزمایش کاربر پیگیری کنید. نکته مهم این است که جلوتر از زمان تصمیم بگیرید افراد مرتکب چه نوع خطایی خواهند شد و کدامیک برای شما مهم است تا شناسایی و تصحيح شود.
جیمز ریزن (James Reason) در کتاب خود با عنوان خطای انسانی (۱۹۹۰) نوشته است که خطاها دارای اثر جمعی هستند. شکل 88.1 با یک خطای سازمانی شروع می شود بعد منجر به خطاهای مضاعف در نظارت شده که به خطاهای بیشتری نیز منتهی می شود. هر خطا یک سوراخ در سیستم ایجاد می کند تا اینکه در نهایت یک پنیر سوئیسی دارید (پراز سوراخ) سرانجام این خطاها منجر به یک خطای انسانی می شود که مصیبت بار است. جیمز ریزن، فجایع نیروگاههای هسته ای را به عنوان نمونه مطرح می کند.
اسکات شاپل (Scott Shappell) و داگلاس ویگمن ( Douglas Wiegmann) در سال ۲۰۰۰ مقاله ای در مورد آنالیز فاکتورهای انسانی و سیستم طبقه بندی برای ایالات متحده نوشتند. آنها روی مدل پنیر سوئیسی جیمز ریزن کار کرده و آنرا بسط دادند تا سیستمی برای آنالیز و طبقه بندی خطاهای انسانی ارائه کنند. تمرکز آنها بر جلوگیری از خطاهای حمل و نقل هوایی، مانند خطای خلبان و خطای برج مراقبت بود. شکل 88.2 نمونه ای از انواع خطاها را نشان میدهد که آنالیز و سیستم طبقه بندی فاکتورهای انسانی می تواند طبقه بندی و آنالیز کند.