در مورد موضوع متقاعد کردن مطالب زیادی نوشته و راجع به آن صحبت کردهام. گفتههایم اغلب از تحقیق جان بارگ (۱۹۹۶) بوده که نشان میدهد ما تا چه حد تحت تأثیر عواملی هستیم که از آن بیخبریم. بارگ از افراد خواست که با مجموعه کلمات درهمریخته جمله بسازند. بهعنوانمثال از آنها خواست ۴ کلمه از ۵ کلمه را انتخاب و جمله بسازند
«او فلوريدا امروز زندگی میکند در»
که تبدیل شد به
«او در فلوریدا زندگی میکند»
گروهی از افراد کلماتی با موضوع پیری داشتند مانند فلوریدا، بازنشسته، قدیمی و افراد مسن. برخی دیگر کلماتی با موضوع جوانی داشتند مانند جوان، انرژی، سرزنده. گروه سوم کلماتی خنثی داشتند که با مضمون پیری یا جوانی نبود. بعد از مرتب کردن کلمات و جملهسازی، بارگ از افراد خواست تا به انتهای سالن رفته و او را پیدا کنند. در ادامه، مدتزمانی که هر یک از افراد برای رفتن به انتهای سالن طی میکردند را اندازه گرفت. افرادی که کلماتی با موضوع پیری داشتند دیرتر به انتهای سالن رسیدند. آنها بهطور ناخودآگاه تحت تأثیر کلمات قرارگرفته بودند؛ اما وقتی از آنها سؤال شد که آیا کلمات بر آنها تأثیر گذاشته، گفتند خیر.
وقتی در مورد این تحقیق صحبت میکنم افراد فکر میکنند دیگران ممکن است تحت تأثیر قرار گیرند و آهسته راه بروند، اما خود آنها به این صورت تحت تأثیر کلمات قرار نمیگیرند.
در مثالی دیگر وقتی در موردتحقیق اعتبارسنجی اجتماعی صحبت میکنم، مانند بحث در مورد ارزیابی و نظرات در موضوع قبلی، همه افراد حاضر در اتاق سرخود را به علامت موافقت تکان داده و میگویند: «تأثیر شدید این ارزیابیها و نظرات بر سایر افراد خیلی درست است»؛ اما اکثر افرادی که با آنها صحبت میکنم فکر میکنند خود آنها خیلی تحت تأثیر قرار نمیگیرند. من از شدت تأثیر تصاویر، عکسها و کلمات بر انسان صحبت میکنم و اینکه ما متوجه نمیشویم تحت تأثیر هستیم و عکسالعمل افراد همیشه مشابه است: «بله، افراد دیگر تحت تأثیر این چیزها قرار میگیرند اما من اینطوری نیستم».
درواقع، این باور که «دیگران تحت تأثیر قرار میگیرند اما نه من» به حدی رایج است که روی آن تحقیقی انجامشده و نام مخصوص به خودش را دارد: «اثر سوم شخص». این تحقیق نشان میدهد که اکثر افراد فکر میکنند دیگران تحت تأثیر پیامهای اقناعی قرار میگیرند اما خودشان از این قاعده مستثنا هستند. بر اساس این تحقیق، این تصور نادرست است. به نظر میرسد اثر سوم شخص بخصوص وقتی شما فکر میکنید به این موضوع علاقهای ندارید درست باشد. بهعنوانمثال وقتی برای خرید تلویزیون جدید به بازار نمیروید دوست دارید فکر کنید تبلیغات خرید یک تلویزیون جدید روی شما تأثیر نداشته اما محققان میگویند که تأثیر خواهد گذاشت.
چرا خودفریبی؟ این موضوع تا حدودی به این دلیل است که این تأثیر بهصورت ناخودآگاه اتفاق میافتد. افراد واقعاً از اینکه تحت تأثیر قرار میگیرند بیاطلاع هستند و تا حدودی هم علت این است که افراد دوست ندارند خود را بهعنوان افرادی ببینند که بهراحتی تحت تأثیر قرارگرفته یا زودباور هستند. زودباور بودن به معنای این است که کنترل نداشته باشید و مغز قدیمی (بخشی که به بقای ما است) میخواهد که ما همیشه کنترل امور را در دست داشته باشیم.