درزمانی که فرزندانم در حال بزرگ شدن بودند، درسهای موسیقی را با استفاده از روش سوزوکی میآموختند. پسر من ویولن میآموخت و دخترم پیانو یاد میگرفت. پس از شرکت دریکی از رسیتالهای دخترم، از او سؤال کردم که او هنگامیکه سونات پیانو را از حفظ مینواخت و هیچ نت موسیقی در مقابل او نبود، به چه فکر میکرد. به دینامیک موسیقی؟ چه وقتی بلندتر یا آهستهتر بنوازد؟ به نتهای خاصی که در ادامه میآید؟
او با سردرگمی به من نگاه کرد.
«فکر میکنم؟» او گفت: «من به چیزی فکر نمیکنم. من تنها به انگشتهایم نگاه میکنم که در حال نواختن پیانو است.»
من بهنوبه خودم گیج شدم.
رو به پسرم کردم و از او پرسیدم: «آیا برای تو هم هنگامیکه در حال نواختن ویولن در رسیتال هستی اینطور است؟ آیا به چیزی فکر میکنی؟»
«نه البته من هم به چیزی فکر نمیکنم»، او پاسخ داد: «من هم انگشتهایم را تماشا میکنم که ویولن مینوازند.»
روش سوزوکی بر تکرار مداوم تأکید میکند. دانش آموزان در طول رسیتال در جلوی خود نت موسیقی ندارند؛ در عوض، تمام قطعات را حفظ میکنند که بسیاری از آنها کاملاً پیچیده است. آنها قطعه موسیقی را آنقدر تمرین میکنند، بطوریکه یاد میگیرند بدون تفکر، آن را بنوازند.
اگر یک مهارت بهاندازه کافی تمرین شود که بهصورت خودبهخود انجام شود، میتوان آن را با حداقل توجه آگاهانه انجام داد. اگر واقعاً خودبهخود باشد، تقریباً اجازه میدهد چندین وظیفه را همزمان انجام دهید. میگویم تقریباً، چون چندوظیفهای واقعاً وجود ندارد.
آیا تابهحال از نرمافزاری استفاده کردهاید که نیاز به انجام یک سری مراحل برای حذف یک آیتم دارد؟ شما باید بر روی آیتم کلیک کنید، سپس روی دکمه Delete کلیک کنید، سپس یک پنجره ظاهر میشود و شما باید روی دکمه Yes برای تأیید کلیک کنید. حال تصور کنید شما باید حدود 25 فایل را حذف کنید، بنابراین انگشتهای خود را بر روی کلیدهای مناسب قرار میدهید و کلیک میکنید. طولی نمیکشد که حرکت انگشتها ناخودآگاه میشوند و شما حتی فکر نمیکنید که به چهکاری مشغول هستید. در این وضعیت، بهراحتی ممکن است که بهطور تصادفی بیش ازآنچه قرار بود حذف شود.